زندگی نامه و احادیث امام حسین (ع)

زندگی نامه و احادیث امام حسین (ع)

حدیث 51
امام حسین علیه السلام :در آن روزی که روزه می گرفت دستور می داد گوسفندی را سر ببرند و تکّه تکّه کنند و بپزند. چون هنگام افطار می رسید، به دیگها سر می کشید تا در حالی که روزه است بوی آبگوشت را به مشام رسانَد.

سپس می فرمود: کاسه ها را بیاورید وبرای خانواده فلانی و فلانی غذا بکشید، سپس نان و خرمایی آورده می شد و امام علیهالسلام، افطار می کرد. درود خدا بر او و پدرانش  .

الکافی : 4 / 68 / 3 ، المحاسن : 2 / 158 / 1432 کلاهما عن حمزه بن حمران .

 

حدیث 52

امام حسین علیه السلام :در خطبه خود هنگام آهنگ خروج به سوی عراق : سپاس خدای را و همان خواهد شد که خدا می خواهد و حول و قوّه ای نیست مگر از خدا، درود و سلام خدا بر پیامبر او باد.

مرگ بر فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دخترکان، نقش بسته است، چقدر شیفته دیدار گذشتگان خود هستم! چونان اشتیاق یعقوب به یوسف، برای من قتلگاهی اختیار شده که آن را خواهم دید، گویی می بینم که گرگهای بیابان، بندهای پیکرم را میان نواویس و کربلا، پاره پاره می کنند و از تن من شکمهایی گرسنه و خالی، پر می شود.

از روزی که با قلم [قضای الهی ]نگاشته آمده، گریزی نیست. خشنودی خدا، خشنودی ما اهل بیت است. ما بر آزمون او، شکیب می ورزیم و او، پاداش شکیبایان را به کمال به ما می پردازد.

پاره تن رسول اللّه صلی الله علیه و آله از او دور نشود و اینان، در فردوس برین برای حضرتش صلی الله علیه و آله گرد آمده اند و پیامبر صلی الله علیه و آله از دیدن آنها، دیدگانش آرام گیرد و وعده اش را برای آنها برآورَد. هر که در راه ما خون می دهد و برای دیدار ما آماده است، پس کوچ کند که من به خواست خدا، صبح، کوچنده ام.

کذا فی المصدر ، والأصحّ «بأوصالی تقطّعها» کما فی الملهوف 

 

حدیث 53

امام حسین علیه السلام :در حالی که فرزندش مرده بود و غمی در چهره اش دیده نمی شد ولذا مورد نکوهش قرارگرفت: ما خاندانی هستیم که ازخداوند عز و جلمی خواهیم و او به ما عطا می کند، پس هر گاه برای ما، آن بخواهد که خوش نمی داریم ولی او دوست می دارد، ما نیز خشنود خواهیم بود.

مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمیّ : 1 / 147 نقلاً عن الشافعیّ .

 

حدیث 54

امام حسین علیه السلام :مردی خدمت امام جواد علیه السلام رسید و عرض کرد: به قدر مروّت خود به من بخششی کن. حضرت علیه السلام فرمود: توان آن را ندارم. آن مرد گفت: پس به قدر مروّت من بخشش کن. امام فرمود: این شدنی است، ای غلام صد دینار بدو بده.

کشف الغمّه : 3 / 158 ، المناقب لابن شهر آشوب : 4 / 360 ذکره فی أحوال الإمام الرضا علیه السلامنقلاً عن یعقوب بن إسحاق النوبختیّ .

 

حدیث 55

امام حسین علیه السلام :از پدرم علیه السلام درباره نشستن او [رسول خدا صلی الله علیه و آله ] پرسش کردم پس فرمود:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی نشست و بر نمی خاست مگر آن که ذکر بر لب داشت و جایی را به خود اختصاص نمی داد و از این کار، نهی می داشت و هرگاه نزد جماعتی می رفت در پایین مجلس می نشست و به این کار فرمان می داد.

بهره هریک از همنشینانش را ادا می کرد، تا آن جا که همنشین او فکر نمی کرد کسی نزد رسول خدا از او ارجمندتر است، هر که با او همنشین می شد یا پی کاری را با هم می گرفتند.

حضرت آن قدر شکیبایی می ورزید تا این که او خود می رفت و کسی که از ایشان برآوردن حاجتی را می طلبید، یا نیازش را برمی آورد یا کلامی خوش به او می گفت.

گشاده رویی و اخلاقش، همه مردم را در بر می گرفت و دیگر پدر آنها گشته بود و آنها در دادن و گرفتن حقّ نزد او یکسان بودند،

مجلس ایشان، مجلس شکیبایی، شرم، صبر و امانتداری بود و در آن نه صدایی بلند می شد و نه سخن زشتی بر زبان رانده می شد و نه خطاهای آن مجلس، گفته می شد. همه در مجلس او برابر بودند و با تقوا بر یکدیگر برتری داده می شدند و فروتن بودند، بزرگ را احترام می نهادند و بر کوچک، رحم می آوردند و نیازمند را بر خود ترجیح می دادند و بیگانه را پاس می داشتند.

به پدرم عرض کردم: شیوه حضرت صلی الله علیه و آله با همنشینانش چگونه بود؟

فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گشاده رو و خوش اخلاق و نرمخو بود و نه خشن و زمخت و نه، فریاد می کشید و ناسزا می گفت و نه عیب جویی می کرد و نه بسیار شوخی می کرد.

خود را از آن چه دوست نمی داشت، به غفلت می زد و دیگران را نه از آن نومید می ساخت و نه بدان ترغیب می کرد.

سه چیز را از خود دور کرده بود: لجاجت، پرگویی و بیهودگی.

سه چیز را از مردم کنار نهاده بود: هیچ کس را، نه می نکوهید و نه عیب می کرد و در پی جستن زشتیهای او نبود.

وسخنی نمی گفت، مگر در آن چه امید ثوابش را می بُرد. هرگاه سخن می گفت، همنشینانش خاموشی می گزیدند تا آن جا که گویی، پرنده بر سر ایشان نشسته است.

هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت می کرد، آنها سخن می گفتند و در خدمت حضرت صلی الله علیه و آله کشمکش نمی کردند، اگر کسی سخن می گفت، به او گوش می دادند تا از سخن گفتن آسوده شود.

سخن آنها نزدحضرت صلی الله علیه و آله ،همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آن چه می خندیدند، او هم می خندید و از آن چه تعجّب می کردند، حضرت صلی الله علیه و آله هم تعجّب می کرد.

حضرت صلی الله علیه و آله بر خشک و زمخت سخن گفتن شخص غریب و تقاضای او صبر می کرد، تا آن که اصحابش آنها را گرد می آوردند و می فرمود: هرگاه کسی را دیدید که حاجتی می طلبد، او را یاری رسانید.

حضرت صلی الله علیه و آله ، ستایش را از کسی جز از مسلمان حقیقی نمی پذیرفت، وسخن کسی را قطع نمی کرد، تا آن که از حد می گذراند، پس با نهی یا برخاستن، کلام او را قطع می کرد.

أی یُذْکَرنَ بقبیح ، کان یصان مجلسه عن رَفث القول . (النهایه : 1 / 17) .

 

حدیث 56

امام حسین علیه السلام :درباره امر به معروف و نهی از منکر : ای مردم! از بدگویی خداوند نسبت به ملاّیان یهود پند گیرید که خداوند بدین وسیله دوستان خویش را اندرز داده است پند گیرید،

آن جا که می فرماید: «چرا عالمان ربّانی و ملاّیان، آنان را از گفتار گناه آلودشان نهی نمی کنند» و می فرمود: کافران بنی اسرائیل لعنت شدند تا آن جا که فرماید چه بد بود آن چه انجام می دادند».

خداوند از این رو آنان را نکوهش کرده است که ایشان از ستمگرانی که در میانشان بودند، زشت کاری و تباهی می دیدند، اما به طمع بهره ای که از آن ستمگران می بردند و به سبب هراس از آن چه از آن می ترسیدند، آنان را از کردارهایشان باز نمی داشتند.

در حالی که خداوند می فرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید» . و فرموده: «مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، به نیکی فرمان می دهند و از زشت کاری باز می دارند» .

خداوند از امر به معروف و نهی از منکر، به عنوان فریضه ای از جانب خود، آغاز کرده است، چون می دانسته است که هرگاه این فریضه ادا گردد و بر پای داشته شود تمام فرایض دیگر، از آسان و دشوار، بر پای داشته خواهند شد.

چرا که امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به اسلام است، همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ستمکار و تقسیم بیت المال و غنایم و گرفتن بجای صدقات [زکات] و هزینه کردن بجای آنها.

باری، شما ای جماعت، گروهی هستید که به دانش شهره اید و به نیکی نامور و به خیرخواهی معروف و به لطف خداوند، در دلهای مردمان شکوه و هیبت دارید، بزرگان و قدرتمندان از شما پروا می کنند و ناتوانان، گرامیتان می دارند و آن کسی هم که شما را بر او مزیتی نیست و وامدار احسانتان نمی باشد، شما را بر خویشتن ترجیح می دهد،

نیازمندان، هرگاه از رسیدن به نیاز خود درمانند، شما را واسطه قرار می دهند و در کوچه و خیابان با شوکت شهریاران و کرامت بزرگان، گام برمی دارید.

آیا این همه از آن رو نیست که شما به منزلتی رسیده اید که از شما انتظار می رود به برپا داشتن حقّ خدا قیام کنید، هرچند در برپای داشتن بیشتر حقّ او، کوتاهی می ورزید؟! شما حقّ امامان را خوار شمردید.

و حقّ ناتوانان را تباه ساختید، ولی آن چه را حقّ خود می پندارید، طلب کردید، نه مالی را بخشیدید و نه جانی را در راه جان آفرین، به خطر افکندید و نه به خاطر خدا، با عشیره ای دشمنی ورزیدید و با این حال از خداوند تمنای بهشت او و همجواری با رسولانش و ایمنی از عذابش را دارید.

ای کسانی که از خداوند این گونه آرزوها دارید، بیم آن دارم که کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید؛چرا که شما از کرامت الهی، به چنان پایگاهی رسیدید که به واسطه آن، بر دیگران برتری یافتید.

شما کسانی را که به خداشناسی معروفند، گرامی نمی دارید، حال آن که شما به خاطر خدا در میان بندگان او گرامی داشته می شوید.

شما پیمانهای خدا را شکسته شده می بینید، اما به هراس نمی افتید، در حالی که برای شکسته شدن برخی از پیمانهای پدرانتان به وحشت می افتید و نگران می شوید.

عهد و زنهار رسول خدا صلی الله علیه و آله را تحقیر شده و نابینایان و لالان و زمینگیران را در شهرهای جهان اسلام وانهاده می بینید، اما نه دل می سوزانید و نه در مقام و منزلتی که دارید کاری می کنید و نه بدان کس که در این باره کاری می کند، یاری می رسانید و با تملق و چاپلوسی پیش ستمگران، خود را ایمن و آسوده خاطر می سازید.

همه اینها از آن مواردی است که خداوند به شما فرمان داده است تا هم خود ازآن کناره گیرید و هم یکدیگر را از آن باز دارید، اما شما از آن مأموریت غفلت می ورزید.

اگر شعور داشتید در می یافتید که مصیبت شما از همه مردم بزرگتر است ؛ چرا که مقام و منزلت عالمان، از شما ستانده شده است و این از آن روست که مجاری امور و احکام به دست کسانی است که خدا را می شناسند و بر حلال و حرام او، امین اند.

اما این منزلت از شما گرفته شده است و این از شما سلب نگشت، مگر به سبب پراکنده شدن شما از پیرامون حقّ و اختلافتان در سنّت پیامبر که آشکار و روشن بود.

اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا تحمّل رنج می کردید، در کارهای خداوند، مرجع همگان می شدید، لیکن شما، خود، ستمگران را بر مقام و منزلت خویش مسلّط ساختید و زمام امور خدا را به دست آنان سپردید که به شبهات عمل می کنند و در راه خواهشهای نفسانی گام بر می دارند.

گریز شما از مرگ و علاقه تان به این زندگی، که به هر حال از شما جدا خواهد شد، آنان را بر این مقام، تسلّط بخشیده است.

شما ناتوانان را به چنگال آنان سپردید که برخی بنده و مقهور و برخی دیگر در تأمین معاش خود، درمانده و مغلوب گشته اند. در کار کشورداری، خودسرانه عمل می کنند، جامه رسوایی هوس رانی هایشان را [بی محابا] به تن کرده اند، چرا که تبهکاران را الگوی خویش ساخته اند و بر خداوند جبّار گستاخ شده اند.

در هریک از شهرهایشان، خطیبی زبان آور بر منبر دارند، میدان برایشان خالی گشته ودستهایشان در آن، باز است و مردم، چاکران و غلامان آنها گشته اند و دست تعرضی را از خود دور نتوانند کرد، برخی زورگوی و سرسختند و برناتوانان می تازند و سخت می گیرند و برخی فرمانروایانی هستند که آفریننده بازگرداننده را نمی شناسند.

شگفتا! و چرا در شگفت نباشم حال آن که زمین در اختیار دغلکاری غاصب و سرکش وباجگیری ستم پیشه وحاکمی است که به مؤمنان رحم نمی کند. در کشمکشی که ما داریم و در مشاجره ای که میان ماست، خداوند تنها حَکم و داور است.

بار خدایا! تو خود می دانی که آن چه از ما سرزده نه از روی رقابت در قدرت بود و نه برای به دست آوردن حطام دنیایی، بلکه به خاطر آن بود که نشانه های دین تو را نمایان سازیم و صلاح و آبادانی را در سرزمینت، آشکار گردانیم و بندگان ستمدیده ات، آسایش و امنیّت یابند و فرایض و سنّتها و احکامت، به کار بسته شود.

پس اگر شما مردم ما را یاری نرسانید و به ما حقّ ندهید، ستمگران بر شما، زور شوند و در راه خاموش ساختن نور پیامبرتان، بکوشند. خداوند، ما را بس است، به او توکل می کنیم و به او روی می آوریم و بازگشت به سوی اوست.

 

حدیث 57

امام حسین علیه السلام :درباره آیه شریفه «بگو، من به ازای این از شما مزدی نمی خواهم مگر دوست داشتن خویشاوندانم» :

آن خویشاوندیی که خداوند به صله ونگهداشت پیوند آن فرمان داده و آن را حقّی بزرگ داشته و خیر و خوبی را در آن قرار داده، خویشاوندی ما اهل بیت است که خداوند حقّ ما را بر هر مسلمانی واجب ساخته است.

تأویل الآیات الظاهره : 531 عن عبد الملک بن عمیر .

 

حدیث 58

امام حسین علیه السلام :حمد بن یحیی اَوْدیّ به سندش از مُنذِر از امام حسین علیه السلام: هیچ بنده ای نیست که دو چشم او برای ما قطره ای بیفشاند، یا دو دیده اش به خاطر ما اشکی بریزد مگر این که خداوند به سبب آن، او را یک حقب [هشتاد تا صد سال ]در بهشت جای دهد.

احمدبن یحیی اودی گوید: من حسین بن علی علیه السلام را در خواب دیدم و عرض کردم:

مخوّل بن ابراهیم از ربیع بن منذر از پدرش برایم گفت که شما فرموده اید: هیچ بنده ای نیست که دو چشم او برای ما قطره ای بیفشاند، یا دو دیده اش به خاطر ما اشکی بریزد مگر این که خداوند به سبب آن، او را یک حقب در بهشت جای دهد؟

حضرت فرمود: درست است. عرض کردم: اینک سند [این حدیث] میان من و شما ساقط گشت [من آن را بی واسطه از شما شنیدم و از این پس بدون واسطه از شما روایت می کنم].

أمالی المفید : 340 / 6 ، أمالی الطوسیّ : 117 / 181 ، بشاره المصطفی : 62 ، کامل الزیارات : 100 نحوه عن المنذر عن الإمام السجّاد علیه السلاممن دون ذیله .

 

حدیث 59

امام حسین علیه السلام :حسین بن ابی فاخته: من و ابو سلمه سرّاج و یونس بن یعقوب و فضل بن یسار در خدمت ابو عبداللّه جعفر بن محمّد علیهماالسلام بودیم.

من عرض کردم: فدایت شوم، من در مجالس این قوم حاضر می شوم اما در دلم شما را یاد می کنم، چه ذکری بگویم؟

فرمود: ای حسین! هرگاه در مجالس آنان حاضر شدی بگو: خدایا! آسایش و شادمانی را نصیب ما فرما. در این صورت تو به آن چه بخواهی می رسی.

عرض کردم: فدایت شوم، من ذکر حسین بن علی علیه السلاممی گویم؛ در هنگام ذکر او چه بگویم؟ فرمود: بگو: صلی اللّه علیک یا ابا عبداللّه ؛ این ذکر را سه بار تکرار کن.

حضرت سپس رو به ما کرد و فرمود: هنگامی که ابا عبداللّه الحسین علیه السلام به قتل رسید، هفت آسمان و هفت زمین و هر آن چه در آنها و در میان آنهاست و همه بهشتیان و دوزخیان و همه موجودات مرئی و نامرئی برای او گریستند مگر سه چیز که برایش گریه نکردند.

حسین بن ابی فاخته می گوید: عرض کردم: فدایت شوم، این سه چیزی که بر او گریه نکردند کدامند؟ فرمود: بصره، دمشق و خاندان حکم بن ابی العاص.

أمالی الطوسیّ : 54 / 73 .

 

حدیث 60

امام حسین علیه السلام :هر که ما را به خاطر دنیا دوست بدارد، باید بداند که دنیادار را خوب وبد دوست دارند و هرکس ما را برای خدا دوست بدارد، ما و او در روز قیامت مانند این دو خواهیم بود وانگشت اشاره ومیانه خود را نشان داد  .

المعجم الکبیر : 3 / 125 / 2880 عن بشر بن غالب .

 

حدیث 61

امام حسین علیه السلام :چون فاطمه علیهاالسلام از دنیا رفت، امیرالمؤمنین علیه السلام او را مخفیانه به خاک سپرد و محل قبرش را ناپدید ساخت و سپس برخاست و رو به سوی قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد.

و گفت: سلام من بر تو ای رسول خدا و سلام بر تو از جانب دخترت، همو که اینک به دیدار تو آمده و از من جدا گشت و در آرامگاه تو در خاک خفت و خدا خواست که زودتر به تو ملحق شود.

یا رسول اللّه ، از فراق دخت برگزیده ات، صبرم کم شده است و از جدایی سرور زنان عالم، شکیباییم را از کف داده ام.

امّا تأسی به سنّت تو و غم و دردی که از فراقت کشیدم، باعث تسلیت من در مصیبت دخترت فاطمه است. زیرا من خود تو را در لحد آرامگاهت نهادم و در حالی جان دادی که سرت به سینه من چسبیده بود.

آری در کتاب خدا برای من بهترین عامل پذیرش و تحمل این مصیبتها وجود دارد، ما همه از آن خداییم و همه به سوی او باز می گردیم؛ هر آینه امانت پس گرفته شد و گروگان دریافت گردید و زهرا از کفم ربوده شد.

یا رسول اللّه ! اینک این آسمان نیلگون و این زمین تیره چه زشت در نظرم جلوه می کند! اندوهم همیشگی است و شبهایم به بیداری می گذرد و غم و اندوه هرگز از دلم رخت برنبندد تا آن گاه که خداوند، خانه ای را که تو در آن جای گرفته ای، برایم برگزیند [بمیرم و به تو ملحق شوم]. مرا غصّه ای است بس دلخراش و اندوهی که آرام و قرار نمی گذارد؛ چه زود میان ما جدایی افتاد. شکایت خود پیش خدا می برم.

أمالی المفید : 281 / 7 نحوه ، أمالی الطوسیّ : 109 / 166 ، بشاره المصطفی : 258 کلّها عن علیّ بن محمّد الهرمزانیّ عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 202 .

 

حدیث 62

امام حسین علیه السلام : ما را به عشق اسلام دوست بدارید؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا بیش از آن چه سزاوارم معرفی نکنید؛ چرا که خداوند متعال پیش از آن که مرا به رسالت برگزیند، به بندگی برگزید.

المعجم الکبیر : 3 / 128 / 2889 عن یحیی بن سعید عن الإمام زین العابدین علیه السلام .

 

حدیث 63

امام حسین علیه السلام :روزی امیر مؤمنان که درودهای خداوند بر او باد با یارانش نشسته بود و آنها را برای جنگ ، بسیح می کرد که پیرمردی ، در حالی که رنج و خستگی سفر در چهره اش نمایان بود ، بر او وارد شد و گفت: امیر مؤمنان کجاست؟

ایشان را به او نشان دادند. پیرمرد بر او سلام کرد و آن گاه گفت: ای امیر مؤمنان، من از منطقه شام آمده ام. پیری سالخورده ام که درباره تو فضایل بی شماری شنیده ام و گمان می کنم به زودی ترور خواهی شد. پس، از آنچه خداوند به تو آموخته است ، مرا چیزی بیاموز.

فرمود: «باشد ، ای پیرمرد! … خداوند عدّه ای را آفرید و از سرِ لطف، دنیا را بر آنان تنگ کرد و ایشان را به زهد و بی رغبتی به دنیا و حطام دنیوی ترغیب فرمود و آنان ، به سرای سلامت (بهشت) که خدا بدان فرایشان خوانده بود ، رغبت کردند و بر سختی معیشت ، صبر کردند و ناملایمات را تحمّل نمودند و به کرامت و پاداشی که نزد خداوند است ، شوق ورزیدند.

برای جلب خشنودی خداوند ، فداکاری کردند و عاقبت زندگی شان ، شهادت شد.

پس، خداوند را در حالی ملاقات کردند که از ایشان ، خشنود بود ، دانستند که مرگ ، راهی است که گذشتگان پیمودند و ماندگان ، خواهند پیمود.

از این رو، برای آخرت خویش ، توشه ای غیر از زر و سیم بر گرفتند ، جامه خشن پوشیدند و در گرفتاری ها شکیبایی نمودند.

مازاد [نیاز خود را برای آخرت پیش فرستادند ، از برای خدا ، دوستی ورزیدند و از برای خدا ، دشمنی نمودند. اینان ، چراغ های تابان اند و در آخرت ، برخوردار از نعمت. والسلام!

الشاحِبُ : المتغیّر اللّون والجسم لعارض من سفر أو مرض ونحوهما (النهایه : ج 2 ص 448 «شحب») .

 

حدیث 64

امام حسین علیه السلام :تحصیل دانش، سبب باروری شناخت است.

بحار الأنوار : 78/128/11 .

 

حدیث 65

امام حسین علیه السلام :بار خدایا! کاری کن که از تو چنان بترسم که گویی می بینمت، و باتقوا و ترس از خودت خوشبختم گردان، و با معصیت و نافرمانیت شور بختم مکن .

بحار الأنوار: 98/218/3

 

حدیث 66

امام حسین علیه السلام :در پاسخ به سؤال پدر بزرگوارش از معنای سروری فرمود : کمک کردن به عشیره و به دوش کشیدن خسارتها و جرایم آنها .

بحار الأنوار : 72/194/14 .

 

حدیث 67

امام حسین علیه السلام :نیازمند با درخواست کردن حرمت خود را نگه نداشته است ، پس تو با نومید نکردن او آبرو و حرمت خود را نگه دار .

کشف الغمّه : 2/244.

 

حدیث 68

امام حسین علیه السلام :قوی ترین کَس در صله رحم کسی است که با خویشاوند بریده از خود پیوند برقرار کند .

بحار الأنوار : 74/400/41 .

 

حدیث 69

امام حسین علیه السلام :هر که دوست دارد مرگش به تأخیر افتد و روزی اش افزایش یابد ، صله رحم به جای آورَد .

بحار الأنوار : 74/91/15 .

 

حدیث 70

امام حسین علیه السلام :من نخستین کسی هستم که وقتی زمین شکاف می خورد از آن بیرون می آیم و این همزمان است با رجعت امیرالمؤمنین و قیام قائم ما .

بحار الأنوار : 53/ 62/ 52

 

حدیث 71

امام حسین علیه السلام :هرگز برای پادشاه دارو نسخه مکن ؛ زیرا اگر سودمند افتد از تو سپاسگزاری نکند و اگر زیان رساند تو را متّهم سازد .

بحار الأنوار : 75/382/47 .

 

حدیث 72

امام حسین علیه السلام : از بی ارزشی و خواری دنیا نزد خدای متعال است که سر یحیی بن زکریّا به فاحشه ای بنی اسرائیلی هدیه شد .

بحار الأنوار: 44/365

 

حدیث 73

امام حسین علیه السلام :رسول خدا صلی الله علیه و آله در هنگام ابتهال و دعا مانند بینوایی که غذا می طلبد ، دستانش را بالا می بُرد .

مکارم الأخلاق : 2/8/1981 .

 

حدیث 74

امام حسین علیه السلام :نه عفّت و مناعت مانع روزی می شود و نه حرص زدن روزی بیشتر می آورد ؛ زیرا روزی تقسیم شده و اجل حتمی است و حرص زدن ، طلب گناه است .

أعلام الدین : ص 428 .

 

حدیث 75

امام حسین علیه السلام :بدانید که جنگ، شرّش شتابنده است وطعمش زشت و نفرت انگیز؛ پس، هر کس که خود را برای آن آماده کند و ساز و برگش را فراهم آورد و پیش از فرا رسیدن هنگامه جنگ، پیکر خود را از زخمهای آن دردمند نکند جنگ را برده است ؛

اما آن که پیش از رسیدن فرصت و زمان جنگ وآگاه شدن از توانایی جنگی خود به آن مبادرت ورزد مستحق آن است که سپاهیان خود را سودی نرساند و خویشتن را نیز به نابودی اندازد .

شرح نهج البلاغه : 3/186 .

 

حدیث 76

امام حسین علیه السلام :تویی که اغیار را از دل دوستانت بیرون کردی تا جز تو را دوست ندارند … آن که تو را ندارد چه دارد؟ و آن که تو را دارد چه ندارد؟! آن که دیگری را به جای تو گرفت زیان کرد و باخت.

بحار الأنوار : 98/226/3

 

حدیث 77

امام حسین علیه السلام :هر که بخشنده باشد ، آقایی کند.

کشف الغمّه : 2/242 .

 

حدیث 78

امام حسین علیه السلام :همانا بخشنده ترین مردم ،کسی است که به آن که به او چشم امید نبسته بخشش کند.

کشف الغمّه : 2/242 .

 

حدیث 79

امام حسین علیه السلام :در پاسخ به این پرسش که جهاد سنّت پیامبر است یا فریضه الهی ؟ :

جهاد چهارگونه است : دو گونه آن فریضه الهی است و گونه دیگر سنّتی است که جز به فریضه بدان دست نیازند و یک جهاد نیز تنها سنّت است .

امّا آن دو جهاد که فریضه اند : یکی جهادِ آدمی با نَفْسِ خویش است در بازداشتن نَفْس از نافرمانی های نسبت به خدا ، که بزرگترین جهاد است ، و دیگری پیکار و جهاد با کافرانی که هم مرز شمایند که آن نیز فریضه است .

امّا آن جهاد که سنّتی است که جز به فریضه بدان دست نیازند ، جهاد با دشمن است که بر تمامِ امّت واجب است و اگر آن جهاد را ترک کنند ، بر آنها عذاب درآید و این عذاب تمامِ امّت را در برگیرد و آن جهاد ، بر امامْ سنّت است و تعریفش آن است که امام با امّت بر سرِ دشمن تازد و با دشمنان جهاد کند .

امّا جهادی که فقط سنّت است ، برپا داشتن هر سنّتِ (نَبَوی) است که انسان بر پای دارد و در برپا نگهداشتن و برآوردن و زنده کردن آن مبارزه کند .

پس سعی و عمل در راه آن بهترین اعمال است زیرا زنده داشتنِ سنّت است، و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «هرکس سنّت و قانونِ نیکی را بنیان گذارد ، پاداشش از آنِ اوست و نیز از ثواب همه آنان که تا روز قیامت بدان عمل می کنند بهره می برد بی آنکه از ثواب خودِ آنان چیزی کاسته شود.»

تحف العقول : 243 .

 

حدیث 80

امام حسین علیه السلام :در بخش دیگری از سخنانش در روز عاشورا  فرمود : به خدا سوگند ،نه دست ذلّت و خواری به شما می دهم و نه چونان بردگان می گریزم .

الإرشاد : 2 / 98 .

 

حدیث 81

امام حسین علیه السلام :در بخشی از سخنانش در روز عاشورا فرمود : هان ! این حرامزاده پسر حرامزاده مرا میان دو چیز مخیّر کرده است : میان شمشیر و تن دادن به خواری .

و هیهات که ما تن به ذلّت و خواری دهیم . خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهای پاک و مطهّری که ما در آن پرورش یافته ایم و دلهای غیرتمند و جانهای بزرگمنش ، این را بر ما نمی پذیرند که فرمانبری از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم .

اللهوف : 97 .

 

حدیث 82

امام حسین علیه السلام :بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدم . ابن ابی کعب در خدمت ایشان بود . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود : خوش آمدی ای ابا عبداللّه ، ای زیور آسمانها و زمینها !

اُبیّ به پیامبر عرض کرد : ای رسول خدا ! چگونه ممکن است کسی غیر از شما زیور آسمانها و زمینها باشد ؟ !

پیامبر فرمود : ای ابیّ ! سوگند به آن کسی که بحق مرا به پیامبری برانگیخت ، مقام و منزلت حسین بن علی در آسمان ، بالاتر از منزلت او در زمین است .

در سمت راست عرش خداوند عز و جل نوشته شده است :حسین چراغ هدایت و کشتی نجات و امامی سستی ناپذیر ، با عزّت، افتخارآفرین، راهنما، و ذخیره ای گرانبها است .

عیون أخبار الرضا : 1 / 59 / 29 .

 

حدیث 83

امام حسین علیه السلام :در نامه اش به کوفیان نوشت : به جان خودم سوگند، امام و پیشوا کسی نیست مگر آن که بر اساس کتاب خدا حکومت کند، عدل و داد را بر پا دارد، پایبند دین حق باشد و خود را وقف در راه خدا کند.

الإرشاد : 2 / 39 .

 

حدیث 84

امام حسین علیه السلام :هنگامی که از ایشان درباره شناخت خدا سؤال شد فرمود : یعنی شناخت مردم هر زمان نسبت به امامی که اطاعتش بر آنان واجب است.

بحار الأنوار : 23 / 83 / 22 .

 

حدیث 85

امام حسین علیه السلام :بی گمان شیعیان ما، دل هایشان از هر خیانت، کینه، و فریبکاری پاک است.

بحار الأنوار، ج 68، ص 156، ح 11.

 

حدیث 86

امام حسین علیه السلام :همانند کسی کار کن که می داند به خاطر بدی ها، بازخواست می شود و به خاطر نیکی ها، پاداش می گیرد.

کنز الفوائد، ج 1، ص 32.

 

حدیث 87

امام حسین علیه السلام :عقل، جز با پیروی از حقّ، کامل نمی شود.

أعلام الدین، ص 298.

 

حدیث 88

امام حسین علیه السلام :شکر تو بر نعمت گذشته، زمینه ساز نعمت آینده است.

نزهه الناظر، ص 80.

 

حدیث 89

امام حسین علیه السلام :با نیکی و کمک به نیازمندان نزد آنان جایگاهی برای خود بیابید که آنان روز قیامت مقام و منزلتی دارند.

کنز العمّال، ح 16582.

 

حدیث 90

امام حسین علیه السلام :در سفارش به امام حسن و امام حسین هنگامی که ابن ملجم ، که نفرین خدا بر او باد ، به او ضربت زد : من ، به شما و همه فرزندان و خاندانم و کسانی را که نامه من بدانان می رسد ، به پروا کردن از خدا و نظم در کارها سفارش می کنم .

نهج البلاغه : الکتاب 47 .

 

حدیث 91

امام حسین علیه السلام :کسی که حق دو پدر برتر از پدر طبیعی خود یعنی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را بشناسد و آنها را آنطور که شایسته است اطاعت کند به او گفته می شود: در هر جای بهشت که دوست داری فرود آی و جای بگیر.

موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام 590، ح589.

 

حدیث 92

امام حسین علیه السلام :ما حزب اللّه پیروزیم، و عترت نزدیکتر رسول خدا و خاندان پاک اوییم، و ما یکی از دو وزنه سنگینیم که رسول خدا ما را همتای کتاب خدا قرار داده است.

احتجاج طبرسی، 229، وسائل الشیعه، ج 18، ص 144.

 

حدیث 93

امام حسین علیه السلام :کسی که ما را تنها، بخاطر خدا دوست بدارد، ما و او مثل این دو اشاره به دو انگشت می آییم، و کسی که ما را بخاطر دنیا هم دوست داشته باشد باز مفید است زیرا هنگامی ک امام زمان علیه السلام ظهور کند، عدالت او شامل خوب و بد می شود.

محاسن البرقی، ج 1، ص 134 _ بحارالانوار، ج 27، ص 90

 

حدیث 94

امام حسین علیه السلام :ای مردم! همانا خدای بزرگ بندگان را نیافریده مگر برای آنکه او را بشناسند، وقتی او را شناختند او را پرستش خواهند کرد، هنگامی که او را پرستش کردند از بندگی غیر او بی نیاز می شوند. مردی گفت:

ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد، شناخت خدا چیست؟

فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامی که اطاعت او بر آنها واجب است.

علل الشرایع، ص 9.

 

حدیث 95

امام حسین علیه السلام :ما زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله، منافقین را فقط با دشمنی با علی علیه السلام و فرزندان او می شناختیم.

عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 72 _ بحارالانوار، ج 39، ص 302

 

حدیث 96

امام حسین علیه السلام :اگر از دنیا بجز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندان من ظهور کند، و دنیا را پر از عدل و داد کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین شنیدم.

کمال الدین، ص317 _ بحارالانوار، ج51، ص133.

 

حدیث 97

امام حسین علیه السلام :مردی به امام حسین علیه السلام گفت:ای فرزند رسول خدا من از شیعیان شمایم، فرمود:

از خدا بترس! چیزی را ادّعا نکن که خدا بگویدت دروغ گفتی و ادّعای گزافی کردی، شیعیان ما کسانی اند که دلهایشان از هر نوع غلّ و غشّ و دغلکاری پاک باشد، ولی تو بگو: من از دوستان و علاقه مندان شمایم.

بحارالانوار، ج 68، ص 156.

 

حدیث 98

امام حسین علیه السلام :هریک از شما تا زمانی که این مرد معاویه زنده است خانه نشین در خانه خودش باشد یعنی حرکتی نکند پس وقتی که او به هلاکت رسید و شما زنده بودید امید است که خداوند رشد و رستگاری را برای ما برگزیند و ما را بخودمان وامگذارد،

 

حدیث 99

امام حسین علیه السلام : در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم که با یزید بیعت کن فرمود:

در این صورت باید گفت: انا للّه و انا الیه راجعون و فاتحه اسلام را خواند زیرا امّت اسلام گرفتار چوپانی همانند یزید شده است و من خودم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است.

موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام 285، ح252.

 

حدیث 100

امام حسین علیه السلام :مرگ با عزّت از زندگی ذلیلانه برتر است. مرگ برتر از همراه شدن با عار و خواری است و خواری از ورود در آتش برتر است

موسوعه کلمات الامام الحسین علیه السلام 499، ح289.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پیمایش به بالا